به دوستان بنگلادشی
در همسایگی این سنجاقک اسیر
که روزی هزار بار
پر می کشد به لحظه های خیس آشیان
پروانه های سوخته ای
زندگی می کنند
که هر لحظه خود را
به غربت تو فان می زنند
برای هجرتی همیشگی
از آشیانه تا خویش
از خود تا ابدیتی تلخ
با دو چشم بی سوی سفر
تن می زنند
به سردی فاصله های سوخته
تا شاید از خاکستر
سیاهی سرنوشتشان را
کمی خاکستری کنند ...
.........................................
پ . ن : غمگینم برای مردمی که ازبی کفایتی
دولتمردانشان وطن را به ارزنی می فروشند
نسرین
سلام وبلاگ خوبی با این مطلبت حال کردم اگه خواستی به ما یه سری بزن نظر یادت نره
ســــــــلام ایــــــول نسرين جون... مبارکه ... تو که حسابی غوغا کردی ... ديگه احتياجی به من نيست ... ماهيگيری خوب ياد گرفتی گلـــــم ... (هرچند من از رنگ مشکی اصلا خوشم نمياد...تازه عکس زمینه آدمو ياد اسارت و اردوگاه و... اين چيزا ميندازه... دلم گرفت نسرین )
صفای من سلام این جا محدوده سرزمین اشغالی عشق است دل بد مکن ...
سرزمین عشق نه محدوده داره و نه اشغال میشه همیشه رها ازاد و بی انتها
نسيم جان محدوده يعنی قلمرو و قلمرو يعنی سرزمينی که حاکم دارد حاکم اين صفحه مثل دل ما در اشغال ميتی کامون عشق است ...
سلام بروزم با ترانه و تــرانه سرایی در ایران و یک فرا خوان انوشه در سایه ی دادار
خونه نو مبارک